Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

 

 

تشدید و گسترش خانه جنگی ارتجاعی در پاکستان و آوارگی میلیون ها نفر

اكنون مدت بيشتر از يك ماه مي شود كه در منطقه سوات و اطراف آن جنگ هاي شديدي ميان طالبان پاكستاني و قوت هاي نظامي اردوي دولتي پاكستان جريان دارد. اين منطقه زيبا وسيعا تخريب شده و اكثريت قريب به اتفاق باشندگان آن، كه ذرايع غير دولتي تعداد آنها را سه ميليون نفر تخمين مي زنند، آواره و بي خانمان گشته اند. بروز اين وضعيت، اولين ثمره برجسته " استراتژي جديد" دولت امريكا در قبال پاكستان است.
به نظر مي رسد كه جنگ جاري در سوات و اطراف آن، ديگر همانند جنگ هاي قبلي قوت هاي نظامي اردوي پاكستان در مناطق قبايلي، كه در اين يا آن حد داراي جنبه هاي نمايشي بوده اند، نيست و يك جنگ واقعي كوبنده به اشتراك قوت هاي هوايي، زرهي، توپخانه و پياده است كه منظما و بصورت مستمر ادامه يافته و هدف آن نيز پاكسازي كامل طالبان از منطقه اعلام گرديده است.
اينكه اردوي دولتي پاكستان سر انجام ناچار شد دست به جنگ واقعي همه جانبه عليه طالبان پاكستاني بزند، ناشي از سه عامل مي باشد:
1 – ظاهرا يكي از عوامل مهم، مبدل شدن طالبان به يك تهديد سرتاسري براي حاكميت دولتي در پاكستان بوده است. پس از معاهده ميان حكومت ايالتي و طالبان سوات، كه در واقع منطقه به طالبان سپرده شد، طالبان در صدد بر آمدند كه ساحه نفوذ شان را گسترش دهند و مناطق اطراف سوات را نيز تحت كنترل بگيرند. پس از تصرف منطقه " بونير " توسط طالبان، كه يك منطقه نزديك به اسلام آباد است، چنين وانمود شد كه گويا طالبان مستقيما اسلام آباد را در معرض تهديد قرار داده و وضعيتي شبيه به وضعيت ايجاد شده در زمان غايله " لال مسجد " به وجود آورده اند.  
2 – همزمان با آغاز افزايش قوت هاي نظامي امريكايي در افغانستان، مقامات دولتي نظامي و ملكي پاكستان به اين صرافت رسيدند كه اين قوت ها ديگر عملا مي توانند در موقعيتي قرار بگيرند كه نقشه " گسترش جنگ در پاكستان " را خود و در سطح نسبتا وسيعي مورد اجرا قرار دهند. آنها دريافتند كه ديگر تهديدات امريكايي ها مبني بر اينكه يا قوت هاي نظامي پاكستان خود قاطعانه و بصورت گسترده عليه طالبان اقدام نمايند و يا آنها خود دست به اقدام خواهند زد، جدي و داراي بعد وسيع است.
از اين لحاظ، در واقع شرايطي شبيه به شرايط زمان آغاز حمله امريكايي ها بر افغانستان براي دولت پاكستان بوجود آمد. در آن موقع دولت پاكستان كه يكي از حاميان علني امارت اسلامي طالبان بود و آن امارت را به رسميت شناخته بود، از حمايت طالبان دست كشيد و به يكي از متحدين منطقه يي كارزار تجاوزكارانه امپرياليست هاي امريكايي مبدل شد. عامل عمده اين چرخش سريع يكصد و هشتاد درجه يي دولت پاكستان، تهديد امپرياليست هاي امريكايي مبني بر حمله وسيع هوايي و راكتي بر پاكستان و تخريب كامل اين كشور، در صورت عدم همراهي دولت پاكستان با جنگ تجاوزكارانه آنها بر افغانستان، بود.
در شرايط فعلي نيز دولت پاكستان ترجيح داد خود دست به اقدام نظامي جدي و وسيع عليه طالبان بزند تا از يكجانب زمينه اي براي اقدام مستقيم قوت هاي امريكايي در داخل پاكستان به وجود نيايد و از جانب ديگر زمينه براي استفاده وسيع تر و بهتر كمك هاي نظامي و غير نظامي امريكا فراهم گردد. در واقع هم اكنون نيز مي توان همين عامل را به مثابه عامل عمده تشديد و گسترش جنگ در پاكستان به حساب آورد. از اين ديدگاه، جنگ سوات و اطراف آن، تطبيق مشخص نقشه امريكايي" گسترش جنگ در پاكستان " است كه توسط قواي نظامي دولتي پاكستان عملي مي گردد.
3 – بخش مهمي از مخارج ماشين دولتي پاكستان، از زمان آغاز تجاوز امپرياليست هاي امريكايي ومتحدينش بر افغانستان تا حال، از طريق كمك هاي نظامي و غير نظامي امريكا به پاكستان در اذاي همراهي دولت پاكستان با كارزار امريكايي تجاوزگري واشغال تامين مي گردد. در شرايطي كه كل اقتصاد پاكستان با مشكلات عديده مواجه است و دولت پاكستان نيز با بحران مالي دست وپنجه نرم مي نمايد، تزريق كمك هاي مالي امريكا بر اين بدن مريض، به عاملي بدل شده است كه بدون آن، بحران جاري اگر براي دولت پاكستان كشنده نشود، لا اقل شديدا خطرناك خواهد بود. اقتصاد نيمه مستعمراتي پاكستان با اين " رشوه گيري اقتصادي " ميزان گرديده و بدون آن توازنش را در اين يا آن حد از دست خواهد داد.
چنانچه موافقتنامه سوات ميان حكومت ايالتي و طالبان، كه مورد توافق حكومت مركزي پاكستان نيز قرار گرفته بود، به قوت خود باقي مي ماند، قويا اين خطر وجود داشت كه دولت پاكستان از دريافت " سيروم امريكايي " محروم گردد. پس از امضاي موافقت نامه سوات ميان طالبان پاكستاني و حكومت ايالتي پشتنونخوا ( صوبه سرحد ) و توافق حكومت مركزي با آن، تقريبا تمامي سردمداران امريكا و اروپا، با اين موافقت نامه مخالفت كردند و خواهان الغاي آن گشتند. در واقع حكومت پاكستان قويا در صدد بود كه موافقتانه مذكور از ميان برود. پيشروي طالبان بطرف بونير و نقض آشكار موافقتنامه سوات از طرف آنها چيزي بود كه حكومت مركزي و اردوي پاكستان آرزويش را داشتند تا با توسل به آن جنگ را شروع نمايند. از اين نظر، جنگي را كه اردوي پاكستان در سوات و مناطق اطراف آن پيش مي برد، همان جنگ امريكايي است كه پيشبرد آن را اردوي پاكستان " تيكه " كرده است.
جذب كمك براي آوارگان جنگ، خود به زمينه مساعد ديگري براي استفاده جويي هاي ميليوني مقامات دولتي مسئول تنظيم اين كمك ها مبدل گرديده است. تنها امريكايي ها تا حال 310 ميليون دالر كمك وعده داده اند. سائر قدرت هاي امپرياليستي نيز تهيه كمك هاي هنگفتي را متعهد شده اند. اين در حالي است كه نخست وزير پاكستان اعلام كرده است كه پاكستان به 800 ميليون دالر كمك براي آوارگان جنگ نيازدارد ومقدار فعلي كمك هاي وعده داده شده بسيار ناكافي است.
آوارگان جنگ سوات در وضعيت بسيار بد و نا مساعدي قرار دارند. رويهمرفته در حدود 5/2 ميليون نفر آنها در خيمه بستي هاي مخصوص آوارگان راجستر شده اند، در حاليكه در حدود 500 هزار نفر ديگر آنها در تمامي نقاط پاكستان پراگنده گرديده اند. روي آوري تعداد زيادي از اين آوارگان بطرف شهر كراچي، بصورت غير منتظره اي حساسيت هاي مليتي در ميان سندي ها را تشديد كرده و به گروه هاي محلي ناسيوناليست سندي فرصت داده است كه عليه سكنا گزين شدن تعداد زياد پشتون ها در سند، اقداماتي را رويدست گرفته و با تحريك روحيات ناسيوناليستي سندي به بسيج توده يي براي شان دست بزنند.
اردوي پاكستان اعلام كرده است كه نيروهايش تا زمان سركوب كامل طالبان در سوات، اين منطقه را ترك نخواهند گفت و بر علاوه جنگ در سائر مناطق صوبه پشتونخوا ( صوبه سرحد ) ومناطق قبائلي پشتون نشين سرحدي را نيز تشديد خواهد كرد. هم اكنون سلسله در گيري ها در وزيرستان از هر دوطرف تشديد گرديده و بر علاوه دامنه درگيري ها در شكل حملات نظامي بالاي مناطق و همچنان عمليات هاي انتحاري و گروگان گيري، به لاهور، پشاور و سائر مناطق نيز رسيده است. به اين ترتيب جنگ شديد و گسترده واقعي در پاكستان در گرفته است.
اردوي پاكستان و حكومت تحت رهبري حزب نصرالله بابر، زماني بنا به فرمايش امپرياليست هاي امريكايي و انگليسي و مساعدت هاي سلاطين و شيوخ عرب منطقه خليج، در سازماندهي مستقيم طالبان نقش عمده اي بازي نمود و همه با هم اين بلاي سياسي و نظامي را بجان افغانستان و مردمان آن انداختند، بلايي كه سر انجام بجان پاكستان و مردمان آن نيز افتاد. اكنون اردو و حكومت، يكبار ديگر بنا به فرمايش همان مراجع و منابع قبلي، در داخل خود پاكستان به سركوب كساني دست و آستين بالا زده اند كه جنرال متقاعد آنها را " فرزندان من " مي خواند.
جنگ ميان " والد " و فرزندانش به كجا خواهد كشيد و چه نتايجي خواهد داشت؟
اولا: تا آنجائيكه به توده هاي پاكستاني
مربوط است، آوارگي آنها در جريان اين خانه جنگي خانمانسوز، وسيع تر و گسترده تر از آوارگي هاي جنگ هاي گذشته ميان هند و پاكستان است. اكنون رويهمرفته در حدود چهار ميليون نفر آواره جنگي – از مناطق سوات، باجور، وزيرستان و غيره - در پاكستان وجود دارند. اين چنين آوارگي گسترده فقط در زمان تجزيه هند به هندوستان و پاكستان، و البته با محاسبه آوارگان هر دوطرف، به وجود آمده بود. مردمان پاكستان و بخصوص توده هاي پشتون در اين كشور، قربانيان اصلي اين جنگ " والد " و " فرزندان " عاق شده اش هستند.
ثانيا: هدف از جنگ گسترده آغاز شده در پاكستان اين است كه با سركوب طالبان پاكستاني، مقاومت اسلامي در افغانستان را فاقد پشتگاه بسازند و زمينه را براي تسليمي بخش هاي بزرگي از طالبان و سائر بخش هاي مقاومت اسلامي به اشغالگران ورژيم دست نشانده، از طريق مذاكرات فراهم سازند. حكومت و اردوي پاكستان با كسب اين اطمينان، و يا لا اقل اين اميد واري، كه در اين مذاكرات، سهمي از  قدرت در افغانستان به طالبان وهم قماشان ديگر شان داده خواهد شد، اين جنگ را آغاز كرده اند. اينكه از يكجانب عنصر مهمي از " استراتژي جديد " امريكا در قبال افغانستان، مذاكرات با طالبان و سائر اسلاميست هاي مخالف مسلح عنوان مي گردد و از جانب ديگر مذاكرات مجوزه ميان نمايندگان رژيم و طالبان در امارات متحده عربي توسط وزير دفاع امريكا، با طرح اين مسئله كه فعلا بخاطر سنگين بودن وزنه طالبان، پيشبرد مذاكرات به نفع ما نيست، حاكي از اين است كه اشغالگران، بخصوص امپرياليست هاي امريكايي، منتظر نتايج ملموس جنگ در پاكستان و افزايش قواي خود شان در افغانستان هستند.
تجارب هفت سال گذشته نشان داده است كه انتظارات امپرياليست هاي اشغالگر از نتايج اقدامات شان، مي تواند بر آورده نشود و اين اقدامات، آنها را بيشتر از پيش در منجلاب مشكلات گرفتار سازد. اين احتمال وجود دارد كه اقدامات وسيع و گسترده اردوي پاكستان عليه طالبان پاكستاني، بجاي ايجاد محدوديت براي طالبان افغانستاني، زمينه وسيعي براي سربازگيري آنها از داخل پاكستان به وجود بياورد. حد اقل بخش هايي از اردوي پاكستان جنگ جاري را بخاطري پيش مي برند كه طالبان پاكستاني را به طرف افغانستان برانند. بعضي از مبصرين سياسي پاكستاني كه افسران متقاعد عاليرتبه اردوي پاكستان هستند، آشكارا از اين حرف مي زنند كه پاكستان " جاي مناسب " براي جهاد طالبان نيست، يعني اينكه اين جاي مناسب، افغانستان است.
در واقع ملا عمر، امير المومنين طالبان افغانستاني، آشكارا طالب تمركز " جهاد " در افغانستان است و جنگ طالبان پاكستاني با اردوي اسلامي پاكستان را براي " جهاد عليه كفار اشغالگر در افغانستان " مضر ارزيابي مي نمايد. او بار ها طالب آن شده است كه طالبان پاكستاني جنگ در پاكستان را متوقف بسازند و براي پيشبرد " جهاد " به افغانستان بيايند.
طالبان پاكستاني به دليل تشتت ذاتي ناشي از بافت قبيله يي رهبريت ها و صفوف شان نتوانسته اند به يك تحريك متحد المركز و هماهنگ بدل شوند. آنها عمدتا در ميان پشتون هاي پاكستان پايه دارند كه مجموعا فيصدي كوچكي از مجموع نفوس پاكستان را تشكيل مي دهند. در پاكستان از يكطرف قوتهاي نظامي اشغالگر خارجي روي صحنه نيستند و از جانب ديگر اردوي پاكستان يك اردوي مجهز، مسلح، جنگ ديده و كثير العده است. بنابرين مناطق طالبان پاكستاني مي توانند از هر جهت، مناطق پشت جبهه يي خوبي براي طالبان افغانستاني باشند، ولي نمي توانند مناطق پايگاهي مناسبي براي جهاد بخاطر تشكيل امارت اسلامي در سراسر پاكستان تلقي گردند.
با توجه به تمامي اين مطالب، اين احتمال قويا وجود دارد كه تمامي طرف هاي درگير در جنگ هاي جاري افغانستان و پاكستان سر انجام عملا تصميم بگيرند كه فعاليت هاي جنگي شان را در افغانستان متمركز سازند. در چنين صورتي تشديد و گسترش جدي جنگ در افغانستان را بايد انتظار داشت. نشانه هاي اين وضعيت از هم اكنون هويدا گرديده است


اكنون رويهمرفته در حدود چهار ميليون نفر آواره جنگي – از مناطق سوات، باجور، وزيرستان و غيره - در پاكستان وجود دارند. اين چنين آوارگي گسترده فقط در زمان تجزيه هند به هندوستان و پاكستان، و البته با محاسبه آوارگان هر دوطرف، به وجود آمده بود. مردمان پاكستان و بخصوص توده هاي پشتون در اين كشور، قربانيان اصلي ... جنگ " والد " و " فرزندان " عاق شده اش هستند.

بازگشت به صفحۀ اول