Skip to: Site menu | Main content

 

 

 

 

ارزیابی مختصری از نامه ارسالی حزب کمونیست کارگریی-حکمتیست ایران به حزب کمونیست (مائوئیست) افغانستان و اسناد ضمیمه آن

چند ماه قبل نامه اي از حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران دريافت كرديم كه حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را به امضاي يك فراخوان مشترك و بيانيه مشترك و شركت در يك فعاليت مشترك نيروها و شخصيت هاي اپوزيسيون ايران عليه خطر جنگ و حمله امريكا به ابران فرا مي خواند. از آنجائيكه نمي توانستيم با مضمون ايدئولوژيك سياسي و روحيه شوونيستي ايران محوري فراخوان و بيانيه مشترك و نامه ارسالي حزب مذكور توافق داشته باشيم، پيشنهاد مذكور را با ارسال يك نامه مختصر به حزب متذكره رد كرديم. در همين نامه وعده داده شده بود كه سعي خواهيم كرد يك ارزيابي مختصر از فراخوان، بيانيه مشترك و نامه ارسالي فوق الذكر به عمل آوريم. آنچه در ذيل مي آيد ارزيابي مختصر وعده داده شده است كه گرچه پس از معطلي چند ماهه منتشر مي گردد، اما مباحث مربوطه آن كماكان تازه و مورد نياز روز بوده و كهنه محسوب نميگردند. اين ارزيابي مختصر در بر گيرنده تمامي مطالب قابل بحث در اسناد ارسالي حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران نيست، بلكه آن نكات مهم را كه با توجه به آنها ما پيشنهاد مطروحه حزب مذكور را رد كرديم، مد نظر قرار داده است.
نامه حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران به حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان، نامه جوابيه ما به حزب مذكور و همچنان " فراخوان " و " بيانيه مشترك " مربوطه نيز بصورت ضميمه اين ارزيابي مختصر درينجا گنجانده مي شود

 
 اولین مطلبی كه در نامه جلب توجه مي كند، روحيه شوونيستي ايران محوري است. از قرار معلوم برنامه مشترك پيشنهادي حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران، برنامه اي براي شخصيت ها و نيروهاي اپوزيسيون ايراني است و نه يك برنامه مشترك بين المللي و يا حد اقل منطقه يي براي شخصيت ها و نيروهاي سياسي اپوزيسيون كشور هاي مختلف منطقه. حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران به اين موضوع اصلا توجهي مبذول نمي كند كه كارزار تجاوزكارانه و اشغالگرانه امپرياليست هاي امريكايي يك كارزار امپرياليستي جهاني و همچنان منطقه يي است كه هم اكنون و قبل از آنكه ايران به درون اين آتش كشانده شود، افغانستان و عراق در آن ميسوزند. موضوع خطر حمله امريكا به ايران توسط اين حزب آنچنان مطرح ميگردد كه تو گويي اين خطر براي اولين بار است كه در منطقه خود را نشان مي دهد. به همين سبب است كه صرفا به موضوع خطر حمله امريكا به ايران توجه دارد، اين نوع برخورد محدود و تنگ نظرانه ايراني به موضوع كارزار تجاوزكارانه و اشغالگرانه امريكا، صرفا مي تواند يك برخورد ناسيوناليستي و به بيان بهتر يك برخورد ناسيونال شوونيستي ايراني باشد.
حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران آشكارا بيان مي نمايد كه قبول اصول و پرنسیپهای پيشنهادي آن حزب در اين برهه تاريخي علاوه بر خودآگاهی مردم، سرنوشت رویدادها را نه تنها در ایران بلكه در كل منطقه به نفع مردم تغییر خواهد داد. به عبارت ديگر اين حزب باورمند است كه سرنوشت رويداد هاي كل منطقه بر محور سرنوشت رويداد هاي ايران مي چرخد و با تغيير آن ميتواند به نفع مردم تغيير يابد.
مطلب مهم ديگر در نامه، مضمون ليبرال - ريفورميستي آن است. حزب كمونيست كارگري -   حكمتيست در اين نامه در پي انقلاب و مرتبط ساختن وظيفه مبارزه عليه خطرات حمله امريكا به ايران با وظايف انقلابي نيست. در نامه صرفا از " تلاش انساني " و " سنتي از مدنيت " بطور عام حرف زده مي شود، فرمولبندي هائيكه نه تنها كمرنگ بلكه بيرنگ هستند و بار مثبت روشن مبارزاتي و انقلابي كمونيستي كه هيچ حتي بار مثبت روشن مبارزاتي ضد امپرياليستي نيز ندارند. نامه ارسالي در واقع انعكاس دهنده مضمون فراخوان و بيانيه مشترك بصورت مختصر است. 
فراخوان حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران، صرفا به يك جنبه مشخص احتمالي نتايج حمله امريكا به ايران توجه دارد و آن تقويت جمهوري اسلامي ايران و ميدان باز شدن براي فعاليت هاي دار و دسته های مسلح اسلامی و فاشیست و پاشیدن بنیاد های جامعه مدنی است. اين موضوع از چند جهت قابل دقت است:
اولا قطعي نيست كه در اثر حمله امريكا به ايران حتما جمهوري اسلامي ايران تقويت خواهد شد. اگر اين حمله صرفا قصد وارد كردن ضرباتي بر جمهوري اسلامي را داشته باشد و بصورت محدود پيش برده شود، مي توان احتمال داد كه باعث تقويت جمهوري اسلامي ايران خواهد شد. ولي اگر حمله به قصد سرنگون كردن جمهوري اسلامي باشد و باعث سرنگونيآن گردد، چيزي بنام تقويت جمهوري اسلامي در كار نخواهد بود. ثانيا حمله امريكا به ايران صرفا به تقويت
يا سرنگوني و يا هم تضعيف جمهوري اسلامي و ميدان باز شدن يا نشدن براي فعاليت هاي دارو دسته هاي مسلح اسلامي و فاشيست و پاشيده شدن بنياد هاي جامعه مدني در ايران نخواهد
 انجاميد.
قبل از همه اين حمله تجاوز به حاكميت ملي مردم ايران و تجاوز به استقلال ايران است. اينكه در شرايط كنوني حاكميت جمهوري اسلامي، حاكميت ملي مردم ايران و استقلال اين كشور به مفهوم حقيقي موجود نيستند و جامعه ایران یک جامعه نيمه مستعمراتي است، دليلي بر ناديده گرفتن تجاوز امپرياليزم امريكا به اين حقوق و زير پا گزاشتن كامل آن نمي تواند تلقي گردد. فراخوان حزب كمونيست كارگري حكمتيست ايران، آنچنان اين موضوع را ناديده مي گيرد كه تو گويي اصلا مسئله اي بنام تجاوز امپرياليزم امريكا به ايران را در نظر ندارد.         
ثالثا در اثر حمله امريكا به ايران توده ها در شمار بسيار بخاك و خون كشيده خواهند شد، معيوب خواهند گرديد، بي خانمان و آواره خواهند شد، رنج خواهند كشيد و به فقر و گرسنگي بيشتر و بيشتري مبتلا خواهند گرديد. براي يك نيروي سياسي مسئول چگونگي و چگونه شدن سرنوشت توده هاي مردم مسئله درجه اول است، اما براي يك نيروي ليبرال ريفورميست، اين حفاظت از به اصطلاح بنياد هاي جامعه مدني است كه مسئله درجه اول و
در خور توجه را ميسازد.      
رابعا حمله امريكا به ايران، بسته به وسعت و دامنه آن، باعث ويراني گسترده شهر ها، روستاها و تاسيسات ايران خواهد شد و اين كشور را ده ها سال به عقب خواهد برد.
خامسا حمله امريكا به ايران باعث تشديد تضاد ميان قدرت هاي مختلف امپرياليستي در ايران، منطقه و جهان خواهد شد و برين مبنا
وضعيت بحراني در منطقه را بيشتر از پيش تشديد خواهد كرد و كشمكش هاي سبعانه ميان قدرت هاي مختلف امپرياليستي در جهان را گسترده تر و عميق تر خواهد ساخت.
" فراخوان " مي گويد كه : " مردم ایران هیچ اهرمی برای ممانعت از این جنگ جز تشدید تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی را ندارند. " . اما در واقع مسئله اين نيست. امپرياليزم امريكا بر مبناي استراتژي جهاني اش كارزار تجاوزگرانه و اشغالگرانه كنوني اش را پيش مي برد. خطر حمله به ايران در اصل از همينجا ناشي مي شود و نه از موجوديت جمهوري اسلامي در ايران، كه با سرنگوني آن از وقوع چنين حمله اي جلو گيري به عمل آيد.
علاوتا تشديد تلاش براي سرنگوني جمهوري اسلامي در هر حال وظيفه و مسئوليت نيروهاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي در ايران است و در اساس موضوعي نيست كه بايد بخاطر ممانعت از جنگ و جلو گيري از حمله امريكا به ايران رويدست گرفته شود. در بطن چنين تحليلي از اوضاع در واقع نوعي تسليم طلبي در قبال امپرياليزم امريكا نهفته است.  
ديد ايران محوري مبتني بر شوونيزم ايراني در " فراخوان " نيز تبارز يافته است. " فراخوان " از عراقيزه شدن ايران مي ترسد و در رابطه با افغانستان هم كاملا بي توجه است و حتي اشاره اي نيز به آن نمي نمايد. براي " فراخوان " موضوع جنگ افروزي امپرياليستهاي امريكايي موضوعي است كه صرفا در رابطه با ايران قابل مكث و دقت و در خور راه اندازي يك كار مشترك عمومي نيروهاي اپوزيسيون ايران است.  اين سند از قرار معلوم حتي حزب كمونيست ( مائوئيست ) افغانستان را نيز به نحوي به مثابه يكي از نيروهاي اپوزيسيون
ايران در نظر گرفته است.
فرمولبندي هاي نادرست" فراخوان " دليل روشن خود را در تحليلي از وضعيت فعلي در " بيانيه مشترك " بيرون داده است. " بيانيه مشترك " مي گويد كه :
‹‹ کشمکش میان آمریکا و جمهوری اسلامی خطر حمله آمریکا به ایران را تشدید کرده است. ›› ‹‹ جمهوری اسلامی خود يک عامل مهم در آفرینش خطر جنگ و فراهم آوردن امکان تباهی جامعه ایران است. ››
و همچنان : 
‹‹ سرنگوني جمهوري اسلامي موثرترین راه مقابله با خطر جنگ است.››
دو جمله نقل شده اول و دوم به ذات خود نادرست نيستند و جمله نقل شده سوم، به همان مفهومي كه قبلا گفتيم، نادرست و انحرافي است. در هر حال " بيانيه مشترك "، كشمكش ميان جمهوري اسلامي ايران و امريكا را به عنوان آنچنان مسئله عمده اي در نظر مي گيرد كه به سائر تضاد ها اصلا توجهي نمي نمايد و حتي بصورت مشخص از آنها نام نمي برد.
سه تضاد بزرگ جهاني عبارت اند از :
تضاد ميان خلق ها و ملل تحت ستم و قدرت هاي امپرياليستي، تضاد ميان پرولتاريا و بورژوازي در كشور هاي امپرياليستي و سرمايه داري و تضاد ميان قدرت هاي مختلف امپرياليستي. همه اين تضاد ها در عرصه ايران، همانند هر كشور ديگر جهان، منجمله در موضوع خطر حمله امريكا به ايران، كاركرد خود را دارند و بايد مدنظر قرار داده شوند. كشمكش ميان جمهوري اسلامي ايران و امريكا، انعكاس يكي از همين تضاد هاي بزرگ جهاني است و واقعا به عنوان عامل بزرگي در شكلدهي اوضاع ايران نقش بازي مي نمايد. اما بايد دو تضاد بزرك ديگر را نيز مدنظر قرار داد، در غير آن صرفا مي توان به يك تحليل ناقص ويكجانبه از اوضاع دست يافت.
تضاد عمده كنوني جامعه ايران، عليرغم موجوديت خطر حمله امريكا به ايران، تضاد ميان جمهوري اسلامي و توده هاي مردم است. اما در صورتيكه ايران توسط امريكا مورد حمله قرار بگيرد، به ويژه حمله اشغالگرانه، تضاد ملي خلق هاي ايران با امپرياليزم امريكا به تضاد عمده مبدل ميگردد، ولو اينكه ظاهرا هدف حمله امريكا جمهوري اسلامي باشد. " بيانيه مشترك " تا جائيكه به محاصره اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسط امريكا مربوط است، به عمق مسئله پي مي برد و چنين محاصره اي را در اصل عليه توده ها مي انگارد و اين البته به نظر ما درست است. اما مادامي كه به كليت موضوع حمله امريكا به ايران مي پردازد، قادر نيست عمق مسئله را درك نمايد و به اصل موضوع برسد. ¾

نامه حزب کمونیست کارگری – حکمتیست به حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان
به : رهبری حزب كمونیست افغانستان!
با احترام!
حزب حكمتیست احزاب، نیروها و شخصیتهای
 اپوزیسیون را فراخوانده است كه برای بستن سدی در مقابل فاجعه ای كه به كمین جامعه ایران نشسته است، به تلاش مشتركی دست بزنند. شركت شما در این تلاش انسانی حیاتی
است و بدون آن كار پیش نمیرود.
مقابله با جنگ و عواقب دهشتناك آن و جلوگیری از تكاپوی دشمنان رنگارنگی كه سناریویی سیاه برای مردم ایران در آستین
 دارند، بدون تلاش مشترك همه ما ممكن نیست.
قبول اصول و پرنسیپهای ناظر بر فضای سیاسی جامعه، در این برهه تاریخی،‌ علاوه بر خودآگاهی مردم، سرنوشت رویدادها را نه تنها در ایران بلكه در كل منطقه به نفع مردم تغییر خواهد داد.
حمایت و تایید و امضای شما زیر بیانیه، سنتی از مدنیت و فضای سیاسی را در اوضاع  نا بسامان و خطیر امروز‌ پایه ریزی و توجه جدی مردم را به مخاطراتی كه با آن روبرو هستند جلب خواهد كرد. بعلاوه این اقدام انسانی و متمدنانه، روحیه و امید مردم در تلاششان برای رهایی و خوشبختی را بالا برده و همزمان، جمهوری اسلامی و كلیه دارودسته های مذهبی و فاشیست را در اجرای نقشه های شومشان در تنگنای جدی قرار خواهد داد.
تایید و امضای بیانیه مشترك، اولین گام این اقدام انسانی و سرنوشت ساز است. امضا كنندگان بیانیه مشترك، متعاقبا كنفرانسی برگزار خواهند كرد تا درفضایی برابر و متمدنانه كه بیانیه سمبل آن است، نقشه و خطوط اقدامات آتی را تعیین و در دستور كار خود بگذارند.
فراخوان و بیانیه پیشنهادی  را، ضمیمه این نامه  دریافت میكنید.


از طرف: كمیته رهبری حزب كمونیست كارگری- حكمتیست
مظفر محمدی
notowar2007@gmail.com
١٣ آبان ٨٦ (٤ نوامبر ٢٠٠٧)

  فراخوان به احزاب، نیروها و شخصیتها ی اپوزیسیون!


خطر حمله آمریکا به ایران، جامعه ایران را در مقابل فاجعه بار ترین چشم انداز قرار داده است. نتیجه چنین حمله ای تقویت جمهوری اسلامی از یک طرف و میدان باز شدن برای فعالیت دار و دسته های مسلح اسلامی و فاشیست و پاشیدن بیناد های جامعه مدنی از طرف دیگر خواهد بود. هیچ حزب و جریان سیاسی که سر سوزنی به آینده و منفعت مردم ایران و جهان ربطی داشته باشد نمیتواند نسبت به این وضع بی اعتنا بماند. نباید و نمیتوان منتظر وقوع این فاجعه ماند. باید به مقابله با آن برخاست. 
مردم ایران هیچ اهرمی برای ممانعت از این جنگ جز تشدید تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی را ندارند. سازمان دادن این تلاش بنا به تعریف وظیفه احزاب سیاسی است که قاعدتا هر حزبی بنا به برنامه و اصول خود آن را به پیش
میبرد.
اما علاوه بر این فعالیت مستقل احزاب سیاسی، احزاب و شخصیت های سیاسی و اجتماعی میتوانند با تثبیت پایه های از مدنیت در فضای سیاسی ایران، خود آگاهی مردم نسبت به خطرات پیش روی را بالا ببرند و پایه ای برای فعالیت سیاسی در دوران ما را بریزند که فضا را بر جمهوری اسلامی و دارو دسته های اسلامی، فاشیست، گانگستر های سیاسی و عناصر عراقیزه کردن ایران تنگ کند.
کنگره های اول و دوم حزب کمونیست کارگری - حکمتیست ضمن هشدار مکرر در این مورد احزاب و نیرو های سیاسی اپوزیسیون را به توجه به این واقعیت جلب کرده است و رهبری حزب ما در یکسال گذشته تلاش کرده است تا با نیروهای مختلف اپوزیسیون به پلاتفرمی برای ممانعت از جنگ و حفظ مدنیت در فضای سیاسی ایران برسد. متاسفانه این تلاش موفق نبوده است.
امروز با تشدید خطر جنگ و چشم اندازی که در مقابل جامعه ایران قرار گرفته است ناچاریم بطور علنی و بار دیگر همه احزاب و شخصیت های مسئول را به تلاش برای سد بستن در مقابل چنین چشم اندازی فرا بخوانیم.
ممکن ترین راه این است که کل اپوزیسیون جمهوری اسلامی خود را متعهد به یک رشته اصول پایه ای سیاسی به نماید و تلاش کند تا این اصول به خواست های مردم ایران تبدیل شوند و به عنوان حداقل پرنسیب سیاسی بر فضای جامعه ناظر گردد. تحقق چنین تلاشی میتواند سرنوشت جامعه ایران و کل منطقه را تغییر دهد.
بیانیه پیشنهادی ما، که در زیر خواهد آمد، اهداف سياسي و برنامه عمل حزب ما را منعکس نمیکند و مبنای حداقلی است که در شرایط متحول امروز میتواند در مقابل فاجعه ای که به کمین جامعه ایران نشسته است سدی ببندد. ما همه احزاب سیاسی، نهاد های مختلف و شخصیت های سیاسی و اجتماعی را به پیوستن به این تلاش دعوت میکنیم.


کمیته رهبری حزب کمونیست کارگری - حکمتیست
۲۹ اکتبر ۲۰۰۷ - ۷ آبان ۱۳۸۶

حمایت از
" بیانیه علیه جنگ و در دفاع از مدنیت جامعه ایران "

با تشكر از احزاب و شخصیتهایی كه به این بیانیه پیوسته اند، همه احزاب، نیروها و شخصیتهای اپوزیسیون را به پیوستن به این تلاش برا ی نجات جامعه ایران دعوت میكنیم.  
کشمکش میان آمریکا و جمهوری اسلامی خطر حمله آمریکا به ایران را تشدید کرده است. اهداف و سیاستهای دو طرف این نزاع هیچ ربطی به منافع مردم ایران و کشورهای منطقه ندارد.همراه این کشمکشها، دارو دسته های اسلامی و قومی که مورد حمایت این يا آن طرف نزاع هستند ایران را در خطر پاشیدن شیرازه زندگی مدنی  و تبدیل شدن به عراق دیگری در ابعاد به مراتب وحشتناک تر قرار داده است. 
در چنین شرایطی ما اعلام میداریم که:
1 -  جمهوری اسلامی خود يک عامل مهم در آفرینش خطر جنگ و فراهم آوردن امکان تباهی جامعه ایران است. ما هر گونه سازش با جمهوری اسلامی يا هر جناح و بخشی از آن را محکوم میکنیم. سرنگونی جمهوری اسلامی و از کار انداختن همه دارو دسته ها و دستگاههای سرکوب و ترور و تحمیق، شرط هرگونه تحول آزادیخواهانه در ایران و موثرترین راه مقابله با خطر جنگ است.  
2 - دخالت نظامی امریکا ويا اسراییل در امور ایران باید موقوف شود. این دخالت، مستقیما به نفع جمهوری اسلامی، در خدمت پاشیدن شیرازه جامعه ایران و تحمیل يک بربریت اجتماعی، سیاسی و نظامی بر مردم ایران است. ما هرگونه همکاری و همراهی نیروهای سیاسی با این دولتها در این زمینه را محکوم میکنیم. 
3 - دود تحریم و محاصره اقتصادی قبل از هر کس به چشم مردم ایران میرود. تجربه عراق نشان داد که اولین قربانیان تحریم های اقتصادی رژیم های ارتجاعی، کودکان، سالخوردگان و محرومان جامعه خواهند بود. ما با این تحریم ها مخالف هستیم و هرگونه حمایت از محاصره و تحریم اقتصادی ایران را غیرقابل قبول دانسته و آن را محکوم میکنیم
4 .  دامن زدن به شکاف های قومی ومذهبی در ایران و تقویت جریانات قوم پرست و مذهبی، نسخه دامن زدن به جنگ و پاکسازی قومی در همه ایران است. هر گونه تلاش برای گسترش این شکاف ها محکوم است. تضمین حق همه مردم  ایران برای زندگی به عنوان شهروندان متساوی الحقوق باید اصل پایه ای سیاست در ایران باشد.
5 - تعیین نظام سیاسی آینده در ایران حق بی چون و چرای مردم ایران است. مردم باید امکان بیابند که آزادانه و آگاهانه در مورد نظام آتی ایران تصمیم بگیرند. اولین شرط تضمین این آزادی سرنگونی جمهوری اسلامی و تضمین
آزادیهای سیاسی و اجتماعی است.
6 - ما پایبندی خود را به رعایت و تضمین حقوق زیر برای مردم ایران اعلام میکنیم:
الف- آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب.
ب- برابری کامل و بی قید وشرط زن و مرد در حقوق مدنی و فردی. لغو کلیه قوانین و مقرراتی که ناقض این اصل است.
پ- برابری کامل حقوق همه شهروندان، صرفنظر از عقیده، جنسیت،‌ مذهب، ملیت، نژاد و تابعیت.
ت- اعلام جدایی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش.
ث- لغو کلیه قوانین و مقرراتی که منشا مذهبی دارند. اعلام آزادی مذهب و بی مذهبی.
ج- آزادی کلیه زندانیان سیاسی.
چ- لغو مجازات اعدام.
ح- بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد آماده بکار بالای ١٦ سال. پرداخت بیمه بیکاری مکفی و سایر هزینه های ضروری به کلیه کسانی که به علل جسمی يا روانی توان اشتغال به کار را ندارند.


امضا کنندگان:
١- حزب کمونیست کارگری - حکمتیست
٢- حزب اتحاد كمونیسم كارگری
٣- سلیمان قاسمیانی- جامعه شناس، فعال حقوق كودك و سخنگوی نهاد "اول كودكان" در سوئد
٤- صلاح ایراندوست- فعال و شخصیت سیاسی و مسئول سایت ایران تریبون
٥- آزاد زمانی- شخصیت سیاسی، فعال مدنی و حقوق كودكان
٦- بیژن نیابتی- فعال سیاسی
٧- یوسف اكرمی- فیلمساز مستقل
٨- مسلح ریبوار- نویسنده و ادیب
9- نسرین پرواز- فعال حقوق زنان

نامه جوابیه حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان به حزب کمونیست کارگری - حکمتیست


به کمیته رهبری حزب کمونیست کارگری – حکمتیست !
پس از درود و سلام ! ما بطور عام از مجموع تلاش های مبارزاتی ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی ای که در عین مبارزه علیه جمهوری اسلامی به عنوان دشمن عمده کنونی خلق های ایران ، بخاطر جلوگیری از جنگ تحمیلی، تجاوز کارانه و اشغالگرانه امپریالیستی بر خلق های ایران، به عمل آید،پشتیبانی می نمائیم.
اما در رابطه به نامه ارسالی تان باید بگوئیم که نمی توانیم جواب مثبت به آن بدهیم. قبل از همه بخاطر اینکه این نامه مبتلا به ناسیونال شوونیزم مبتنی بر ایران محوری است. فراتر از آن حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان با مضمون ایدئولوژیک سیاسی فراخوان و بیانیه ای که بیرون داده اید نمی تواند توافق نماید، چرا که در چندین مورد در تخالف با خط برنامه یی و اساسنامه یی حزب قرار دارد. حتی اگر نامه ارسالی شما و فراخوان و بیانیه منتشر شده شما دارای اینچنین کمبود هایی نیز نمی بودند، باز هم برای ما نهایت مشکل بود که با آنها توافق نمائیم. حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان عضو جنبش انقلابی انترناسیونالیستی است و حزب کمونیست ایران ( م ل م ) نیز عضو " جاا " است. ما هر اقدامی که در مورد مسائل مربوط به ایران به عمل آوریم باید در هماهنگی با حزب کمونیست ایران ( م ل م ) باشد. از قرار معلوم رفقای ایرانی ما در برنامه مطرح شده شما شامل نیستند.
از اینجهت ما هم نمی توانیم در امضای فراخوان کنونی و بیانیه کنونی و برنامه های مبتنی بر این فراخوان و بیانیه شرکت نمائیم.
سعی خواهیم کرد هر چه زود تر بصورت مشخص یک ارزیابی ولو مختصر از فراخوان و بیانیه شما داشته باشیم.
در هر حال تقاضایی که از شما داریم این است که اسم حزب ما را بصورت مکمل بنویسید یعنی " حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان" و کلمه " مائوئیست " را از آن حذف نکنید ولواینکه " مائوئیزم " را قبول نداشته باشید؛ همانطوریکه ما اسم حزب شما را " حزب کمونیست کارگری حکمتیست " می نویسیم و کلمه " حکمتیست " را از آن حذف نمیکنیم، گرچه " حکمتیزم " را قبول نداریم. 

از طرف کمیته مرکزی حزب کمونیست ( مائوئیست ) افغانستان

6 قوس 1386 ( 27 نوامبر 2007

 

بازگشت به صفحۀ اول